آتش
دروغ میگویند زمان آتش است من چشیده ام
گذرا نیست.
ثانیه به ثانیه اش می سوزاند
و تا به شعله ات نکشد نمی گذرد.
پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد
شوخی کردم که یکم دلتون وا شه!!!
جای پای رفتن توست!
اشک های نیامدنت روی گونه هایم ماسیده....نبوس ! نمک گیر میشوی ...
خوابیده بودم کابوس میدیدم ، از خواب بلند شدم تا به آغوشت پناه ببرم..
افــســوس....
یادم رفته بود که از نبودنت به خواب پناه برده بودم ...!!..
ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من با دلم با احساسم کردند
ومرا در دوردست خودم تنها گذاردند
و من امروز به پایان خودم نزدیکم...
پروردگارا به من بیاموز در این فر صت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
آنگاه که حتی گوش خود را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا برای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
چه تلخ است…
یاد آوری سرآغاز عشقی که گمان می رفت ، جاودانه باشد…
عشـــق تو
شـــوخی زیبــایی بود که خدا با مــن کرد…!
زیبــا بود
امــا
شــوخی بود….!!
من را زیر خاکستر جا گـــــذاشتـــــــی!!!
آهـــــــایـــــــــــــ.. .
با توام…
تــــــــــــــــــــــــ ـو یادتـــــ نـــرود!!!
من به خاطرتــــــــو
آتـــــــش گـــرفته ام….