خیالت نباشد...
خیالت نباشد که کسی دارد خون گریه می کند
خیالت نباشد که کسی هنوز هم دارد در باتلاق عشقت استمدادت را می طلبد
عین خیالت هم نباشد که کسی دارد دست و پا می زند جان می دهد
عین خیالت هم نباشد بخند و شادی کن با کسی که مرد رویاهایت است
تو را چه به سوختن للغیر...
ولی آیا روزگار خوبی خواهی داشت...؟


